English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
payload U بار مفید
payloads U بار مفید
service load U بار مفید
useful load U بار مفید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
use U مقدار مفید
uses U مقدار مفید
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
utility U مفید بودن
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
stop U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stops U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
language U زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
languages U زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
availability U چیز مفید وسودمند
availability U شخص مفید دسترسی
effective U مفید
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
lifetime U مدت زمانی که وسیلهای مفید است یا قدیمی نشده است
lifetimes U مدت زمانی که وسیلهای مفید است یا قدیمی نشده است
gainful U مفید
benefit U احسان کردن مفید بودن
benefited U احسان کردن مفید بودن
benefiting U احسان کردن مفید بودن
graphic U زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
significance U مفید
profitably <adv.> U بطور مفید
advantageous <adj.> U مفید
useful <adj.> U مفید
advantage U مفید بودن
efficiency U فعالیت مفید بازده
fruitful U مفید
effect U مفید
effected U مفید
effecting U مفید
asset U چیز با ارزش و مفید
libraries U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
pragmatism U مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
stead U مفید بودن
abbreviate U مختصر یا مفید کردن
abbreviates U مختصر یا مفید کردن
abbreviating U مختصر یا مفید کردن
constructive U مفید ساختمانی
help U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
helped U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
helps U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
instrumental U مفید قابل استفاده
helpfully U بطور مفید
usefully U بطور مفید
good U سودمند مفید
syllabus U خلاصه مفید
syllabuses U خلاصه مفید
remedial U مفید
resource U گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند
precise U مفید
beneficial <adj.> U مفید
profitable U مفید
informative U حاوی اطلاعات مفید
helpful <adj.> U مفید
active capacity U گنجایش مفید
active storage U گنجایش مفید
effective storage U گنجایش مفید
advantageaus U مفید باصرفه
advantageously U بطور مفید
application years U عمر مفید یک دستگاه
available magnification U بزرگنمایی مفید
available storage capacity U گنجایش مفید مخزن
useable reservoir storage U گنجایش مفید مخزن
average available discharge U بده متوسط مفید
benefactress U مفید
brake horsepower U توان مفید
controlled thermonuclear reaction U جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
dp U پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده
effective capacity U گنجایش مفید
effective depth U ارتفاع مفید
groupware U نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
lacanic U مختصر و مفید
man friday U مستخدم یا یارخیلی مفید
multocular U مختصر و مفید کوتاه و سودمند
pay load U فرفیت مفید وسیله نقلیه
payload space U فضای بار مفید
poniter U توصیه مفید
rated pay load U بار مفید نامی
salubrity U مفید بودن
utility function U تابع مفید
utility program U برنامه مفید
utilizable discharge U بده مفید
useable storage U ذخیره مفید
useful capacity U فرفیت مفید
useful life U عمر مفید
useful load U فرفیت مفید
useful power U قدرت مفید
useful power U توان مفید
useful work U کار مفید
vail U بکارخوردن مفید بودن
Other Matches
handy <adj.> U مفید
well off U مفید
expedient <adj.> U مفید
handy [useful] <adj.> U مفید
serviceable <adj.> U مفید
utile [archaic] [useful] <adj.> U مفید
appropriate [for an occasion] <adj.> U مفید
convenient <adj.> U مفید
purposeful <adj.> U مفید
functional <adj.> U مفید
practicable <adj.> U مفید
practical <adj.> U مفید
proper <adj.> U مفید
purpose-built <adj.> U مفید
purposive <adj.> U مفید
applicatory <adj.> U مفید
suitable <adj.> U مفید
valuable <adj.> U مفید
utilitarian [useful] <adj.> U مفید
beneficially <adv.> U بطور مفید
serviceably <adv.> U بطور مفید
come in handy <idiom> U اثبات مفید بودن
briefly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
compendiously <adv.> U بصورت مختصر و مفید
curtly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com